شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *گفته ميشودشبي مار بزرگي وارد دكان نجاري ميشود براي پيدا كردن غذا. و عادت نجار اين بود كه موقع رفتن بعضي از وسايل كارش را روي ميز بگذارد ان شب هم اره كارش روي ميز بود همينطور كه مار گشتي ميزد بدنش به اره گير مكند وكمي زخم ميشود مار خيلي ناراحت ميشود وبراي دفاع از خود اره را گاز ميگيرد كه سبب خون ريزي دور دهانش ميشود او نميفهمد كه چه اتفاقي افتاده و از اينكه اره دارد به او حمله ميكند ومرگش حتميست *
*تصميم ميگيرد براي آخرين بار از خود دفاع كرده وهر چه شديدتر حمله كند و دور اره بدنش را پيجاند وهي فشار داد نجار صبح كه آمد روي ميز بجاي اره لاشهء ماري بزرگ وزخم آلود ديد كه فقط وفقط بخاطر بيفكري وخشم زياد مرده است. احيانا درلحظه خشم مي خواهيم ديگران را برنجانيم بعد متوجه ميشويم جز خودمان كس ديگري را نرنجانده ايم وموقعي اين را درك ميکنيم كه خيلي دير شده...*
اوه:-o
حالا ما مار هستيم يا چکش يا اره؟
گاهي شبيه مار داستان عمل ميکنيم
درس آموز بود
بسيار عالي
کس به زير ُدمّ خر خاري نهد .. خر نداند دفع آن بر مي جهد بر جهد وآن خار محکمتر زند .. عاقلي بايد که خاري بر کند خر ز بهر دفع خار از سوز و درد .. جفته مي انداخت هر جا زخم کرد
بسيار زيبا
چقدر غمناک ........ بله درس ميگيريم که کظم غيظ کنيم بله ؟؟؟
ممنون از حضورتون دوستان @};-
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top