پيام
+
*ايستگاه اول ،
تـــــو را ديدم
ايستگاه دوم ،
عاشقت شدم
ايستگاه سوم ،
پياده شدي ... !!!
و آرزوهايم ...
که به ايستگاه آخر ،
نزديک و نزديکتر مي شود ...
و من
در ايستگاه ِ
عاشقي مـان ،
هروز ، با همان
لباس آبي برتن ،
آمدنت را
به انتظار مي ايستم !
دريغ از آنکه
سوزنبان ، خطِ ريل ِ
آمدنت را ، عوض کرده ... !!!*
( نوشته حسين ناصري )

***شقايق***
93/3/4
عليرضااحساني نيا
:-o
طوبي سادات
جناب احساني نيا براي چي تعجب کردين؟
عليرضااحساني نيا
وعليک السلام...از اين که در ايستگاه سرگرداني خود را منتظر گذاشته ايد...
طوبي سادات
به انتظار ايستاده اند
طوبي سادات
چه روفرشي قشنگي :)
פֿواهر کوچيکہ
من پارچه ي پيراهنشو دوست دارم.. : )
طوبي سادات
شعر چطور؟؟
פֿواهر کوچيکہ
شعرش.. که جاي خود داره.. نگه داري شد.. :)
طوبي سادات
ممنون خواهر کوچيکه@};-
طوبي سادات
:D فک کنم باشعر هم خوني داره
طوبي سادات
لباس سفره گون چهار خونه :) چشم
زينب سادات ^_^
اين دختره چرا سفره پوشيده؟خخخخخ - sorbi girl